
گزارش جلسه ی نقد سمپوزیوم ۱۶ بهمن در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
انتقادات
۱.انتخاب محور آزاد و نداشتنِ محور ویژه، موضع سمپوزیوم در شرایط فعلی را مشخص نمیکند. این مسئله به نحوی باعث خنثی شدن فضای سمپوزیوم و دور کردن آن از موقعیت انتقادی است.
۲.محورهای پیشنهادی سمپوزیوم به بعضی از موضوعات مهم و حیاتی در شرایط فعلی نپرداخته است. (مانند زنان، مسئلهی امنیت، مناسبات تولید و پولیسازی روح انسان و محیط زیست)
۳.سمپوزیوم موضع خود را نسبت به وضعیت کنونی مشخص نکردهاست.
۴.سمپوزیوم به دلیل پیروی از منطق طبقهی متوسط، روابط آن را بازتولید میکند.
۵-۱.با پنلهای محلی، پیرامون بیشتر به پیرامون میرود، چراکه مسئلهی پنلهای محلی برای افراد محلی بازتعریف میشود نه برای جایی که از آن فضا دور است.
۵-۲. درباره مسائل محلی، ساکنان آنجا باید بخوانند، بفهمند، بنویسند و درباره آن صحبت کنند، نه این که ما اینجا در تهران برایشان و از طرفشان بنویسیم.
۶.سمپوزیوم خود به یک فرم غیرمنعطف و سلسلهمراتبی تبدیل شده است.
۷.سمپوزیوم از ایدهی محوری و اولیهی خود فاصله گرفته است؛ ایدهی محوری مبتنی بر توضیح وضعیت علوم اجتماعی ایران بود. در واقع وضعیت و نسبت ما در نظام دانش که به مرور محورهای کلی با موضوعاتی دیگر در سمپوزیوم جای آن را گرفتند.
۸.کارکرد سمپوزیوم در شرایط فعلی شنیدن حرفها است. وظیفهاش تولید علم نیست.
۹. سمپوزیوم باید پیشفرضهای اساسی خود را مورد کنکاش قرار دهد و به آنها شک کند.
۱۰.سمپوزیوم تا به حال از پتانسیلی که برای نقد وضعیت کنونی داشته، استفاده نکرده است.
پیشنهادها:
۱.سمپوزیوم باید برای فهم و تبیین وضعیت کنونی تلاش کند.
۲.محوریت سمپوزیوم بیشتر از ارجحیت آثار مکتوب، باید بر گفتوگو باشد و از تاکید بر نوشتن فاصله بگیرد.
۳.سمپوزیوم میتواند به نوشتههایی که با پیشنهادهای داوران برای پیشبرد متنشان در یک راستا قرار نگرفته، پنلی جداگانه اختصاص دهد.
۴.سمپوزیوم میتواند در فاصلهی برگزاری یکسالهی خود برنامههایی را برای مطالعات و گفتوگوی مداوم برگزار کند.
۵.سمپوزیوم ذیل اتحادیه است. اما کارکردشان از یک دیگر جدا است. میتوان به سازوکارهایی اندیشید که سمپوزیوم هرچه بیشتر مستقل از اتحادیه باشد.
۶.سمپوزیوم قابلیت برگزاری به صورت بینارشتهای را دارد.
۷.سمپوزیوم میتواند به جای بررسی هر اثر به صورت مجزا، به تولید و حمایت از آثار جمعی بیندیشد.
۹.سمپوزیوم میتواند غایتی را برای خود متصور شود که در سازوکاری به تولید راه حل برسد که گرهی از مشکلات کشور باز کند.
۱۰.افرادی که محورهای پیشنهادی را نوشتهاند با افرادی که در همان حوزه چکیده میفرستند برای پیشبرد اهداف علمی و پژوهشی یک کارگروه تشکیل دهند.
۱۱.سمپوزیوم برای تقویت حضور دانشجو-معلمهای دانشگاه فرهنگیان تلاش کند و به دنبال به وجود آوردن فضای بازتابدهندهی انتقادات آنان نیز باشد.
۱۲.سمپوزیوم تیمی را برای جذب دانشآموزان مدارس در پنل دانشآموزی تشکیل دهد.
۱۳.در بازنگری به فرم سمپوزیوم، نبودِ داوری آثار، مسئله را انتزاعی میکند. از یک طرف افرادی که برای ارائه میآیند نیز باید در نظر گرفته شوند که حرفهایشان باید مستند باشد برای مخاطبی که قرار است با زبان انتقادی به اثر او بنگرد. سازوکار داوری باید شفاف باشد.
ضرورت برگزار نشدن سمپوزیوم:
۱.سمپوزیوم به دنبال تئوریزه کردن و استمرار وضعیت حاکم است.
۲.اگر هدف سمپوزیوم تولید علم است، کار جمعی رهیافتی برای تولید علم نیست. هیچ مطالعهی جمعی موفق از آب درنمیآید.
۳.سمپوزیوم جایگاه مقاومت نمیتواند باشد. باید به فکر شیوه دیگری برای تولید فضا بود.
۴. سمپوزیوم به دلیل خاستگاه طبقه متوسطی خود نمیتواند سویهی رهاییبخش داشتهباشد.
۵. جهت ایجاد فضای انتقادی سمپوزیوم بایستی بطور کامل ملغی گردد؛ سمپوزیوم در صورتی میتواند انتقادی باشد که به فوکو در فضای علوم اجتماعی ایران بعنوان یک موضوع بپردازد یا مثلاً در فضایی آزاد (مانند پارک لاله) برگزار گردد.
ضرورت برگزار شدن سمپوزیوم:
۱.سمپوزیوم فرمی قابل دفاع دارد که باید به صورت رادیکال به همان فرم پایبند بماند. در عین نظم، آزادی داشته باشد و در عین آزادی، به نظم وفادار بماند.
۲.سمپوزیوم نوعی امکان رهایی از ساختار تثبیتشدهی دانشگاهی دارد که بیشک به مانند همهی راههای موجود کامل نیست؛ لذا تصور "کاملا منسجم بودن"، تصور غلطی است. پیش از اجرا انشقاق وجود دارد. منتظر واکنش درست ماندن یعنی هیچ کاری نکردن.
۳.سمپوزیوم آثار دانشجویی علوم اجتماعی فرم نوینی است برای درهمشکستن روابط اربابیِ حاکم در دانشگاهها و تنها صرف سمپوزیوم بودن همهی اهمیت آن را نشان نمیدهد.
۴. ساختارها همیشه محدودکننده نیستند؛ بلکه امکانها را نیز تعیین میکنند که باید از آنها استفاده کرد.
۵.دانشجو در ساختار دانشگاه به ماشینی تبدیل شده است که سخنگو نیست. سمپوزیوم میتواند فضای دانشجویی و مستقلی را برای نقد ساختار دانشگاه و علم فراهم کند.
۶.در وضعیت کنونی نوک پیکان نقد رادیکال بیشتر به سمت جمعی است که به صورت بالقوه امکان همدلی بیشتر با یکدیگر داریم ولی مسئله این است که هیولاهای علوم اجتماعی جای دیگرند. سمپوزیوم امکانی است برای تقویت این همدلی و پرداختن به هیولاهای علوم اجتماعی.